زیارت غدیری توسط امام هادی علیه السلام مرور خطبه ی غدیر است و جا دارد هرروز به خود و دیگران یادآوری کنیم
سلام بر محمّد رسول خدا،خاتم پیامبران،و سرور رسولان،و برگزیده پروردگار جهانیان،امین خدا بر وحى و دستورات قطعى الهى،و ختم کننده آنچه گذشته،و گشاینده آنچه خواهد آمد،و چیره بر همه اینها،و رحمت و برکات و درودها و تحیّات خدا بر او باد.سلام بر پیامبران خدا و رسولانش،و فرشتگان مقرّب و بندگان شایسته اش.سلام بر تو اى امیر مؤمنان و سرور جانشینان،و وارث دانش پیامبران،ولى پروردگار جهانیان و مولاى من و مولاى مؤمنان،و رحمت و برکات خدا بر تو باد.سلام بر تو اى مولاى من اى امیر مؤمنان،اى امین خدا بر روى زمینش،و سفیر او درخلقش،و حجّت رسایش بر بندگان
سلام بر تو اى دین معتدل خدا،و راه راستش.سلام بر تو اى خبر بزرگى که آنها در آن اختلاف کردند،و از آن بازخواست شوند.سلام بر تو اى امیر مؤمنان،به خدا ایمان آوردى،درحالیکه همه شرک میورزیدند،و حق را تصدیق گفتى وقتى که آنان تکذیب می نمودند و جهاد کردى و آنان از جهاد عقب نشینى می کردند،خدا را عبادت کردى،درحالیکه خالص نمودى براى او دین را،صبر کردى و به حساب خدا گذاشتى،تا مرگ تو را در رسید،آگاه باشید لعنت خدا بر ستمکاران.سلام بر تو اى آقاى مسلمانان و رئیس دین،و پیشواى اهل تقوا،و مقتداى سپیدرویان،و رحمت و برکات خدا بر تو باد شهادت می دهم که تویى برادر رسول خدا،جانشین،و وارث علمش،و امین او بر قانونش،و جانشین او در امّتش،
و اوّل کسیکه به خدا ایمان آورد،و آنچه را بر پیامبرش نازل شده بود تصدیق کرد،و شهادت میدهم که آن حضرت همه آنچه را خدا درباره تو نازل کرد به مردم رساند،و امر خدا را درباره تو با صداى بلند اعلام کرد،و بر امّتش حتمى بودن طاعت و ولایتت را واجب نمود،و بیعت تو را بر عهدّ آنان نهاد،و حضرتت را نسبت به مؤمنان سزاوارتر از خودشان قرار داد،چنانکه خدا خود او را اینچنین قرار داد،سپس پیامبر ، خدا را بر مردم شاهد گرفت و فرمود:آیا من آن نیستم که رساندم.همه گفتند: به خدا آرى.پس فرمود:خدایا گواه باش،و تو براى گواهى و حاکمیت بین بندگان بس هستى.پس خدا لعنت کند منکر ولایتت را بعد از اقرار،و شکننده پیمانت را پس از پیمان بستن،و شهادت میدهم که تو به عهد خداى تعالى وفا کردى،و خداى تعالى وفا کننده به عهد خویش براى توست،و هرکس به آن پیمانى که با خدا بسته وفا کند،خدا پاداش بزرگى به او خواهد داد.و شهادت میدهم که تویى امیر مؤمنان آن حقّى که قرآن به ولایتت گویا شد،و رسول خدا در این زمینه براى تو از امّتت پیمان گرفت،و شهادت میدهم که تو و عمو و برادرت کسانى هستید که با خدا با جانهایتان معامله کردید
پس خدا این آیه را در حق شما نازل کرد:به درستى که خدا از مؤمنان خرید جانها و اموالشان را،که در عوض به آنها بهشت براى آنان باشد،و در راه خدا پیکار می کنند، پس می کشند و کشته می شوند،وعده اى است بر او،محقق شده در تورات و انجیل و قرآن،و کیست که به عهد خود وفادارتر از خدا باشد،پس شادى کنید به معامله اى که انجام دادید،و این است آن رستگارى بزرگ .آنانند توبه کنندگان،عبادت کنندگان،روزه گیران،رکوع کنندگان،سجودکنندگان،امرکنندگان به معروف،نهی کنندگان از منکر،و نگهبانان حدود خدا،و به مؤمنان بشارت ده،شهادت می دهم اى امیر مؤمنان،که شک کننده در باره تو به رسول امین ایمان نیآورده،و اینکه روى گرداننده از ولایت تو به ولایت غیر،معاندانه روى گردان از دین است،دین میانه اى که پروردگار جهانیان براى ما پسندیده،و آن را روز غدیر به ولایت تو کامل نموده است،و گواهى می دهم که در این گفته خداى عزیز رحیم،مقصود تویى:به حقیقت این است راه راست من،از آن پیروى کنید،و راههاى دیگر را پیروى ننمایید،که شما را از راه او پراکنده کند،به خدا سوگند گمراه شد،و گمراه کرد کسی که از غیر تو پیروى نمود،و کسی که تو را دشمن داشت،ستیزه ورزان از حق روى گرداند.خدایا امرت را شنیدیم.و اطاعت کردیم و راه راست تو را پیروى نمودیم پروردگارا ما را هدایت کن،و بعد از اینکه ما را به طاعتت هدایت کردى دلهایمان را منحرف مساز،و ما را از سپاسگزاران نعمتهایت قرار ده،و شهادت می دهم که تو پیوسته با هواى نفس مخالف،و با پرهیزگارى همپیمان،و به فرو خوردن خشم توانا و گذشت کننده از مردم و آمرزنده آنان بودى،و زمانى که خدا معصیت می شود خشمناک،و هنگامیکه اطاعت میشود خشنودى به آنچه خدا با تو پیمان بسته بود عامل بودى،و آنچه نگهداریش از تو خواسته شده بود رعایت نمودى،و آنچه به تو سپرده شده بود حفظ کردى،و آنچه از حق بر عهده ات نهاده شده بود رساندى،و آنچه را به آن وعده داده شدى به انتظار نشستى،و شهادت میدهم که از روى زبونى محافظه کارى نکردى،و در اثر بی تابى و عجز از گرفتن حقت باز نایستادى،و به خاطر ترس و وحشت،از پیکار با غاصبان ولایتت قدم به عقب نگذاشتى،و به علّت سستى بر خلاف آنچه خدا را خشنود میکند اظهار خشنودى ننموده،و براى آنچه در راه خدا به تو در رسیده سست نشدى،به خاطر ترس و زبونى از خواستن حقّت ناتوان و درمانده نگشتى،پناه به خدا از اینکه چنین باشى،بلکه زمانیکه مورد ستم واقع شدى.به حساب پروردگارت گذاشتى،و کارت را به او واگذار کردى،و ستمکاران را پند دادى ولى نپذیرفتند،و اندرز دادى ولى قبول نکردند،و آنان را از خدا ترساندى،ولى نترسیدند،و شهادت میدهم که تو اى امیر مؤمنان در راه خدا به حق جهاد کردى،تا اینکه خدا تو را بجوارش فرا خواند،و به اختیارش تو را به جانب خود قبض روح کرد،و حجّتت را بر دشمنانت ختم کرد، با به قتل رساندن تو را،تا حجّت به سود تو و زیان آنان باشد همراه با آنچه براى تو بود از حجّتهاى رسا بر همه خلق.سلام بر تو اى امیر مؤمنان،خدا را خالصانه عبادت کردى،و صابرانه در راه خدا جهاد نمودى،و به حساب خدا جانبازى کردى،و به کتابش عمل نمودى،و روش پیامبرش را پیروى کردى،و نماز را بپا داشتى،و زکات را پرداختى،و به معروف امر کردى،و تا توانستى از منکر نهى نمودى طالب بودى آنچه را نزد خداست،راغب بودى در آنچه خدا وعده داد،کاسه صبرت از پیش آمدها لبریز نشد،و هنگام سختیها سست نگشتى،
از مقابل هیچ جنگجویى بازنگشتى،آنکه غیر این امور را به تو نسبت داد تهمت زد،و به باطل دروغ بر تو بست،و مرگ بر کسیکه با اصرار بر مخالفت با تو از تو روى گرداند،به راستى در راه خدا به حق جهاد کردى،و بر آزار مردم به نیکى صبر کردى صبرى به حساب خدا،تویى اوّل کسیکه به خدا ایمان آوردى،و براى او نماز خواندى،و جهاد کردى،و خود را در خانه شرک براى حق آشکار نمودى،در حالیکه زمین انباشته به گمراهى بود،و شیطان آشکارا عبادت میشد،و تویى گوینده این سخن:کثرت مردم در پیرامونم عزّتى به من نیفزاید و پراکنده شدنشان ترسى به من اضافه نکند،اگر همه مردم از من دست بردارند،نالان نشوم،پناهنده به خدا شدى و عزّت یافتى،آخرت را بر دنیا برگزیدى و پارسا گشتى،خدا تأییدت نمود و راهنمایى فرمود،و در گردونه خلوص قرار داد،و تو را برگزید،کردارهایت ضد و نقیض نشد،گفتارهایت اختلاف نیافت،حالاتت زیرورو نگشت،ادعاى بیهوده نکردى،و بر خدا دروغ نبستى،و به متاع اندک دنیا طمع نورزیدى،گناهان تو را آلوده نساخت،همواره امورت بر پایه برهانى از سوى پروردگارت بود،در کارت بر یقین بودى،به سوى حق و راه مستقیم هدایت مینمودى،شهادت میدهم شهادت حق،
لعنت خدا بر حلال شمارندگان حرمتت،و دفع کنندگان حقّت، و شهادت میدهم که آنان از زیانکارترین مردمى هستند که آتش چهره آنان را میسوزاند،و در میان دوزخ زشت و عبوس هستند، و شهادت میدهم که اقدام نکردى،و قدم به عقب نگذاشتى،و سخن نگفتى و باز نایستادى مگر به فرمان خدا و رسولش. خود فرمودى:سوگند به آنکه جانم در دست اوست،رسول خدا(درود خدا بر او و خاندانش باد)به من نظر کرد، درحالیکه پیشقدمانه شمشیر میزدم،ایشان به من فرمود:اى على تو نسبت به من به منزله هارونى نسبت به موسى،جز اینکه بعد از من پیغمبرى نیست،و من تو را خبر میدهم که مرگ و زندگى تو با من و براساس راه و رسم من است،به خدا سوگند دروغ نگفتم،و به من دروغ گفته نشد،و گمراه نشدم و کسى به وسیله من گمراه نشده،و آنچه را پروردگارم با من عهد کرده فراموش نکردم،من بر برهانى از سوى پروردگارم هستم که براى پیامبرش بیان نموده و پیامبر نیز براى من بیان داشته است و من به راستى بر راه روشن هستم که آن را صریح میگویم با صراحت تمام،اى امیر مؤمنان به خدا سوگند راست گفتى،و حق گفتى.پس خدا لعنت کند کسى را که تو را با آنکه با تو دشمنى کرد برابر قرار داد،درحالیکه خدا می فرماید
آیا کسانى که میدانند،با کسانى که نمیدانند برابرند؟پس خدا لعنت کند کسى را که مساوى تو قرار داد،آن کس را که خدا ولایتت را بر او واجب کرد،و حال اینکه تو ولىّ خدایى،و برادر رسول خدایى و دفاع کننده از دین خدایى،و کسى هستى که قرآن به برترى اش گویاست،خداى تعالى فرمود:خدا جهادکنندگان را بر نشستگان برترى داد به اجرى بزرگ،درجات و مغفرت و رحمت از جانب او براى جهادگنندگان است،و خدا همواره آمرزنده و مهربان است و خداى تعالى فرمود:آیا آبدهى به حاجیان و آباد کردن مسجد الحرام را قرار داده اید همانند آن کس که به خدا و روز جزا ایمان آورده،و در راه خدا جهاد کرده است؟هرگز پیش خدا برابر نیستند،خدا گروه ستمکاران را هدایت نمیکند
آنانکه ایمان آورده اند و هجرت کردند،و در راه خدا با اموال و جانهایشان جهاد کردند،از جهت مقام به نزد خدا برترند،و ایشان رستگارانند،نویدشان میدهد پروردگارشان به رحمتى از جانب خود و خشنودى،و بهشتهایى که در آنها نعمت پایدار براى آنان باشد.در آن بهشتها جاودانند،به راستى که نزد خدا پاداشى بزرگ است.شهادت میدهم که تو به ستایش خدا مخصوص گشته اى،و مخلص در طاعت خدایى،براى هدایت جایگزینى نجستى،و در بندگى پروردگارت احدى را شریک نساختى،خداى تعالى دعاى پیامبرش(درود خدا بر او و خاندانش)را در حق تو اجابت کرد،سپس اظهار آنچه تو را سزاوار حکومت بر ملّتش کرده بود به او فرمان داد،براى بالا بردن شأنت،و علنى ساختن برهانت،و دفع باطلها،و بریدن بهانه ها،پس زمانى که از آشوب اهل فسق بیمناک شد، و درباره تو در برابر منافقان محافظه کارى کرد،پروردگار جهانیان به او وحى کرد
اى رسول!آنچه از پروردگارت به تو نازل شده به مردم برسان،اگر انجام ندهى پیام خدا را نرسانده اى،خدا تو را از مردم حفظ میکند پس او بارهاى سنگین سفر را بر دوش جان نهاد،و در حرارت شدید نیمه روز برخاست،سخنرانى کرد و شنواند،و فریاد زد،پس پیام حق را رساند،سپس از همه آنها پرسید:آیا رساندم؟گفتند:به خدا قسم آرى.فرمود: خدایا شاهد باش.سپس به مردم خطاب کرد:آیا من آن نیستم که به مؤمنان از خود آنان سزاوارترم؟گفتند:آرى،پس دست تو را گرفت،و فرمود:هرکه را که من مولاى اویم،پس این على مولاى اوست،خدایا دوست بدار هرکه او را دوست دارد،و دشمن بدار هرکه او را دشمن دارد،و یارى کن کسى را که یارى اش کند،و خوار کن هرکه خوارش سازد.پس به آنچه خدا درباره تو بر پیامبرش نازل کرد،ایمان نیاورد جز عده اى اندک،و اکثرشان را نیفزود جز زیانکارى،پیش از آن نیز خدا در حق تو این آیه را ناز کرد درحالیکه آنان دوست نداشتند
اى کسانى که ایمان آورده اید،هرکه از شما از دینش برگردد،خدا به زودى قومى را بیاورد،که آنها را دوست دارد،و آنها هم خدا را دوست دارند،بر مؤمنان نرمند،و بر کافران سخت،در راه خدا جهاد کنند،از سرزنش سرزنشکنندگان نمی ترسند،این است فضل خدا،به هر که بخواهد عنایت میکند،خدا گسترنده و دانا است.جز این نیست که شما ولىّ خدا و رسول او و همه آنانى هستند که ایمان آورند،و آنانى که نماز را بر پا میدارند و زکات میدهند،درحالیکه رکوع کننده اند،و هرکه با خدا و رسولش و کسانیکه ایمان آوردند دوستى کند،پس حزب خداست و حزب خدا پیروز است.پروردگارا به آنچه نازل کردى ایمان آوردیم،و از پیامبر پیروى نمودیم،پس ما را با گواهان بنویس.پروردگارا دلهاى ما را پس از آنکه هدایتمان کردى منحرف مساز،و به ما از نزد خود رحمتى ببخش،که تو بسیار بخشنده اى خدایا ما میدانیم که این گفتار از نزد تو حق است،پس لعنت کن کسى را که با آن معارضه کرد،و به آن کبر ورزید،و آن را تکذیب کرد،و کافر شد،و زود است بدانند کسانى که ستم کردند،به چه بازگشتگاهى برگردند.
سلام بر تو اى امیر مؤمنان و سروز جانشینان،و رأس عبادت کنندگان،و پارساترین پارسایان،و رحمت خدا و برکات و درودها و تحیّاتش بر تو باد،تویى خوراننده طعام در حال دوست داشتن آن،به درمانده و یتیم و اسیر تنها به خاطر خشنودى خدا،که از آنها پاداش و سپاسى نمیخواستى،و خداى تعالى در حق تو چنین گفت:دیگران را بر خود ترجیح میدهند،گرچه خود تهیدست باشند،هرکه از بخل وجودش محفوظ ماند پس آنانند از رستگاران، تویى فروبرنده خشم،و گذشت کننده از مردم،و خدا نیکوکاران را دوست دارد،تویى صبرکننده در تنگدستى و پریشان حالى و به هنگام جنگ،تویى بخش کننده به برابرى،و دادگر در میان ملّت،و آگاه به مقرّرات خدا،از میان همه انسانها،خداى تعالى خبر داد از آنچه سزاوار کرده تو را از فضلش به گفته اش:
آیا کسیکه مؤمن است همانند کسى است که فاسق است؟هرگز برابر نیستند.امّا کسانى که ایمان آورده اند،و کار شایسته کردند،براى آنها بهشتهاى خویش جایگاه جهت پذیرایى به پاداش آنچه انجام دادند،و تویى اختصاص یافته به علم قرآن،و حکم تأویل،و صریح گفتار پیامبر،و توراست موقعیتهاى گواهى شده،و مقامات مشهور،و روزهاى یاد شده،روز بدر،و روز احزاب آن زمان که چشمها منحرف،و جانها به گلوها رسید،و به خدا گمان می بردید،گمانهاى گوناگون،در آنجا اهل ایمان آزمایش شدند،و دچار تزلزل روحى گشتند تزلزل سخت.آن هنگام اهل نفاق و آنانکه در دلهایشان بیمارى بود گفتند:خدا و رسولش جز فریب به ما وعده ندادند.
در آن زمان گروهى از آنان گفتند:اى اهل مدینه جایى براى شما نیست،بازگردید،و جمعى از آنان از پیامبر اجازه میخواستند،میگفتند:خانههاى ما باز و بیحفاظ است و حال آنکه بیحفاظ نبود،آنان جز فرار از جنگ قصدى نداشتند،و خداى تعالى فرمود:همینکه اهل ایمان دستهاى کفر و شرک را دیدند گفتند:این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داد،خدا و رسولش راست گفتند،و آنان را نیفزود مگر ایمان و تسلیم،پس عمرو قهرمان آنها را کشتى،و جمع آنان را فرارى دادى،و خدا آنان را که کافر بودند با خشمشان بازگرداند،درحالیکه به غنیمتى دست نیافتند،و خدا جنگ را از اهل ایمان کفایت کرد،و خدا نیرومند و عزیز است،و روز احد هنگامیکه از اطراف پیامبر فرار میکردند،و به احدى اعتنا نمینمودند،و پیامبر آنان را از پشت سرشان به کارزار دعوت میکرد، تو بودى که مشرکان را براى حفظ پیامبر به راست و چپ دفع میکردى،تا خدا گزند آنان را در حالى که ترسان بودند از شما دو بزرگوار برگرداند،و شکست خوردگان را به وسیله تو یارى کرد.و روز حنین،بنابر آنچه قرآن در این آیه به آن گویا شد
«زمانى که نفرات زیاد شما باعث شگفتى شما شد،ولى شما را به هیچ وجه بىنیاز نکرد،و زمین با آن فراخی اش بر شما تنگ شد،سپس روى گردانده فرار کردید.آنگاه خدا آرامش خود را بر رسولش و بر مؤمنان نازل فرمود».«مؤمنان» تو بودى و همراهانت،و عمویت عباس شکست خودرگان را صدا میزد:اى اصحاب سوره بقره،اى اهل بیت شجره،تا جماعتى به او پاسخ دادند،که تو رنج آنها را کفایت کردى،و به جاى آنها کمک را عهده دار شدى،پس نومید از پاداش برگشتند،و امیدوار به وعده خداى تعالى به توبه،و این است سخن خدا که عظیم باد یادش:«آنگاه خدا توبه مپپذیرد پس از آن،توبه کسى را که بخواهد،درحالیکه تو درجه صبر را به دست آوردى،و به مزد بزرگ پیروز شدى،و روز خیبر که خدا شکست منافقان را آشکار کرد،و دنباله کافران را برید،و سپاس خداى را پروردگار جهانیان،درحالىکه آنها از پیش با خدا پیمان بسته بودند که فرار نکنند،و به یقین پیمان خدا مورد بازخواست است.
مولاى من تویى حجّت رسا،و راه روشن،و نعمت کامل،و برهان تابناک،پس گوارا باد تو را،آنچه خدا از برترى به تو داد، و نابود باد دشمن نادانت،با پیامبر(درود خدا بر او و خاندانش)در تمام جنگها و لشگرکشی هایش حاضر بودى، پیشاپیش پرچم اسلام را به دوش میکشیدى،و در برابرش شمشیر میزدى،سپس تنها براى تدبیر و کاردانى مشهودت و بینایی ات در امور،در تمام میدانها تو را به فرماندهى میگماشت،و امیرى بر تو نبود،چه بسیار کارهایى که تقوا مانع اجراى تصمیمت در آنها شد،اما جز تو در مثل آن از هواى نفس پیروى کرد،پس نادانان گمان کردند،که تو از آنچه او به آن رسید عاجز شدى،به خدا قسم گمان کننده اینچنین گمراه شد و را ه نیافت،و تو واضح ساختى آنچه مشکل شده بود از این امور،براى آنکه توهّم و تردید کرد به گفتارت،درود خدا بر تو که فرمودى:
گاهى انسان زبردست و چیره روى چاره را میبیند،ولى در برابرش پردهاى از تقواى خداست،در نتیجه روى چاره را آشکار رها میکند، ولى فرصت آن را غنیمت میداند کسى در امر باکى ندارد،به خدا سوگند راست گفتى،و یاوه سرایان دچار زیان شدند،هنگامى که آن دو عهدشکن]طلحه و زبیر[با تو به فریبکارى برخاستند،و گفتند قصد عمره داریم،به آنان گفتى:به جان خودتان قسم:قصد عمره ندارید،بکله قصد خیانت دارید،در نتیجه از آن دو نفر بیعت گرفتى،و پیمان را محکم کردى،پس در نفاق کوشیدند،زمانى که بر کار نادرستشان آگاهشان کردى،بی توجهى کردند،و به کار خویش بازگشتند،ولى بهره مند نشدند،و سرانجام کار هر دو خسران شد سپس اهل شام خیانت آن دو را دنبال کردند،و تو پس از بستن راه غدر بر آنان به سویشان حرکت کردى،ولى آنها به دین حق گردن ننهادند. و در قرآن تدبّر ننمودند،بی خردان پست و گمراهان ناجوانمرد،به آنچه در حق تو بر محمّد نازل شده بود کافرند، و یاوران مخالف تو،درحالیکه خدا به پیروى از تو امر کرد،و مؤمنان را به یارى تو فرا خواند،و فرمود خداى عزّ و جلّ
اى کسانى که ایمان آورده اید خدا را پروا کنید،و با راستگویان باشید. مولاى من حق بر تو نمایان شد،درحالیکه مردم آن را به یک سو انداختند،و تو روشهاى دینى را پس از کهنگى و نابودى آشکار ساختى،توراست پیشینه جهاد بر پایه تصدیق به قرآن،و توراست فضیلت جهاد بر پایه تحقّق تأویل،و دشمن تو دشمن خدا،و انکارکننده رسول خدا است،دعوت میکند دعوت باطل، حکومت مىکند به ستم،فرمان میدهد غاصبانه،دارودسته اش را به دوزخ میخواند،درحالىکه عمّار جهاد میکرد و میان دو لشگر فریاد میزد: کوچ کنید،کوچ کنید به سوى بهشت،و زمانى که آب خواست،با شیر سیراب شد و تکبیر زد و گفت:رسول خدا(درود خدا بر او و خاندانش)به من فرمود:آخرین نوشیدنی ات از دنیا مخلوطى است از شیر
تو را گروه متجاوز به قتل میرساند،پس ابو العادیه فزارى راه را بر عمّار گرفت و او را کشت،بر ابو العادیه لعنت خدا و لعنت فرشتگان خدا و همه پیامبران،و لعنت بر کسیکه شمشیر به روى تو کشید،و تو به روى او شمشیر کشیدى،اى امیر مؤمنان،از مشرکان و منافقان تا روز قیامت،و بر آن که خشنود شد به آنچه تو را غمگین ساخت،و غم تو را ناخوش نداشت و دیده برهم نهاد و بی تفاوت گذشت،و علّت و عاملش را انکار نکرد، یا علیه تو به دست و زبان کمک کرد،یا از یاری ات س دست کشید،یا از جهاد نمودن به همراه تو،کناره گیرى کرد،یا فضل تو را کوچک شمرد، و حقّت را انکار کرد،یا با تو برابر نمود کسى را که خدا قرار داد تو را سزاوارتر به او از خود او،و درودهاى خدا و رحمت و برکات و سلام و تحیّاتش بر تو و بر امامان از خاندان پاک تو
فدک صدّیقه طاهره زهرا سرور زنان،و نپذیرفتن گواهى تو و گواهى دو سرور از نژادت و عترت مصطفى است!!(درود خدا بر شما باد)،و حال آنکه خدا درجه شما را بر امّت برتر گرداند،و منزلت شما را رفیع قرار داد،و فضل و شرفتان را بر جهانیان آشکار ساخت، و پلیدى را از شما برد،و پاکتان ساخت پاک ساختنى ویژه،خدا عزّ و جلّ فرمود:انسان بسیار حریص آفریده شده،چون گزندى به او در رسد بی صبرى کند،و چون خیرى به او در رسد دریغ ورزد،چز نمازگزاران،پس خداى متعالى،پیامبر برگزیده اش را و تو را،اى سرور جانشیان از همه خلق استثنا کرد،پس آنانکه به تو ستم کردند،چقدر از دیدن حق کور بودند
سپس سهم خویشان پیامبر را از باب فریب براى تو مقرّر داشتند،ولى به جور و ستم از اهلش برگرداندند چون حکومت به تو برگشت با خویشان پیامبر درحالىکه از آن دو نفر روىگردان بودى،بخاطر پاداشى که نزد خدا براى تو بود،به همان صورت عمل کردى که آن دو نفر عمل کردند،پس گرفتارى تو به آن دو نفر به گرفتارى پیامبران(درود خدا بر ایشان)در هنگام تنهایى و بی یاورى شبیه شد،و در آرمیدن در بستر پیامبر شبیه به اسماعیل ذبیح(درود بر او)شدى چه آنکه تو نیز مانند او قبول کردى،و اطاعت نمودى به همان صورت که اسماعیل صابرانه و پاداش خواهانه اطاعت کرد،وقتى که ابراهیم به او گفت:«پسرم در خواب دیدم که ترا ذبح مىکنم،بنگر که رأى تو چیست»؟گفت:«پدر به آنچه دستور داده شدهاى اقدام کن،اگر خدا بخواهد مرا از بردباران خواهید یافت»،و تو نیز زمانى که پیامبر(درود خدا بر او و خاندانش)در بسترش خواباندت و به تو فرمان داد در خوابگاهش بیارامى،و او را با جانت از شر دشمنانش حفظ کنى،فرمانبردارانه به پذیرش دعوتش شتافتى،و خو را براى کشته شدن آماده کردى
در نتیجه خدا از فرمانبرداریت قدردانى کرد،و از کار زیبایت به گفتارش جلّ ذکره در قرآن پرده برداشت،آنجا که فرمود:«و از مردم کسى است که جانش را براى بدست آوردن خوشنودى خدا میفروشد»سپس گرفتاریت در جنگ صفین،درحالیکه قرآنها از روى حیله و فریب به نیزهها بالا رفته بود،در نتیجه شک و تردید پیدا شد،و حق به یک سو افتاد،و از گمان پیروى شد،این گرفتارىات شبیه به گرفتارى هارون شد،زمانی که موسى او را بر قوم خود امارت داد،آنها از او پراکنده شدند،هارون بر سر آنان فریاد میزد و میگفت: اى مردم شما به گوساله آزمایش شدهاید به درستى که پروردگار شما خداى بخشنده است،از من پیروى کنید.و از دستورم پیروى نمایید،گفتند همچنان روى آور به گوساله خواهیم بود،تا موسى به سوى ما بازگردد!!و همچنین تو اى امیر مومنان،همین که قرآنها بالا رفت گفتى:اى ملّت شما به آن آزمایش شدید و گرفتار نیرنگ گشتهاید،امّا از خواسته تو سرپیچى کردند،و با تو به مخالفت برخاستند،و گماشتن دو داور را از تو تقاضا نمودند، تو از تقاضاى آنان سرباز زدى،و از عمل آنان به سوى خدا بیزارى جستى،و آن را به خودشان واگذاشتى،پس زمانى که حق آشکار شد، و خطاى منکر روشن گشت،و به لغزش و انحراف از راه حق اعتراف کردند،پس از آن دچار اختلاف شدند،و از روى بىخردى تو را مجبور به پذیرفتن حکمیّت کردند،حکمیتى که از آن سرباز زدى و آنان
میخواستند و تو از آن باز داشتى،روا دانستند گناهانشان را که مرتکب شدند
تو بر راه بینایى و هدایت بودى،و ایشان بر روشهاى گمراهى و کورى،همچنان بر نفاق اصرار داشتند، و در گمراهى سرگردان بودند،تا خدا سنگینى کار ناپسندشان را به آنان چشاند،و کسى را که با تو دشمنى کرد با شمشیرت به نابودى کشید،پس بدبخت و نگونسار شد،و با حجّت تو زنده کرد کسى را که سعادت یافت،و راهنمایى شد.درود خدا بر تو باد بامداد و شامگاه،در حضر و در سفر،بر وصفت مدحکنندهاى احاطه نکند،و عیبجویى برترىات را نابود ننماید،تو در عبادت بهترین خلقى،و در پارسایى خالصترین آنانى،و در دفاع از دین سرسختترین ایشان،با کوششت حدود خدا را بپا داشتى،و با شمشیرت اردوهاى خارج از دین را فرارى دادى،با سرانگشتهایت شعله جنگها را خاموش ساختى،و با بیانت پردههاى شبه را دریدى،و آمیختگى باطل را از حق روشن برطرف کردى،سرزنش هیچ سرزنشکنندهاى تو را در راه خدا
نگرفت،مدح خداى تعالى تو را بی نیاز کرد از مدح مداحان و ستایش وصفکنندگان،خداى تعالى فرمود:از مؤمنان مردانى هستند که به آنچه با خدا بر آن پیمان بسته بودند صادقانه وفا کردند،گروهى بر سر پیمان خود به شهادت رسیدند،و جمعى از آنان انتظار میکشند،و به هیچ روى تغییر نکردند. زمانى که دیدى پیمان شکنان و ستمکاران و بیرون رفتگان از دین را کشتى،و رسول خدا(که درود خدا بر او و خاندانش باد)وعده اش را به توراست گفته بود،و تو هم به عهدش وفا کردى،گفتى:آیا وقت آن نرسیده که این محاسن به خون سر رنگین شود؟،با چه زمان بدبختترین این ملّت براى این کار برانگیخته مىشود،اطمینان داشتى به اینکه بر پایه برهانى از پروردگارت و بصیرت از کارت هستى،وارد شونده بارگاه خدایى،شادان به معاملهاى که انجام دادى،و این است آن راستگارى بزرگ.خدایا کشندگان پیامبرانت،و جانشینان انبیایت را به تمام لعنتهایت لعنت کن
و آنان را ملازم حرارت آتشت گردان،و لعنت کن کسى را که حقّ ولىّات را غصب کرد،و پیمانش را انکار نمود،و او را پس از یقین و اقرار به ولایتش روزى که دین را براى او کامل کردى منکر شد،خدایا قاتلان امیر مؤمنان و کسانیکه به او ستم کردند،و پیروان و یاران آنان را لعنت کن.خدایا ستمکنندگان بر حسین را لعنت کن،و همچنین قاتلانش،و پیروىکنندگان از دشمنش و یاوران دشمنش،و راضیان به قتلش،و دریغکنندگان از یارىاش لعنتى شدید و سخت،خدایا لعنت کن اول ستمکارى که به خاندان محمّد ستم کرد،و آنان را از حقوقشان بازداشت،خدایا اوّل ستمکار و غاصب حق خاندان محمّد را به لعنت اختصاص ده،و هر پیروى کننده از آنچه او شیوه ساخت تا روز قیامت.خدایا درود فرست بر محمّد خاتم پیامبران،و بر على سرور اوصیا،و خاندان پاکش،و ما را قرار ده از متمسّکین به آنان،و از کامیابان به ولایتشان،و ایمنانى که نه بیمى بر آنان است،و نه اندوهگین مىشوند.
- ۰۲/۰۴/۰۶