بند هفتم :: دو چیز گرانبها

دو چیز گرانبها

بهترین جمعی که در حلقه آنها درآیی پشیمانی نداره

دو چیز گرانبها

بهترین جمعی که در حلقه آنها درآیی پشیمانی نداره

دو چیز گرانبها
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

بند هفتم

بند هفتم

بیت معمور ولایت را اجل ویرانه کرد   

   آنچه را با خانه صدچندان بصاحبخانه کرد

شمع روی روشن زهرا چه آنشب شد خموش   

 زهره ساز و نغمه ی ماتم در آن کاشانه کرد

آه جانسوز یتیمان اندر آن ماتم سرا   

 کرد آشوبی که عقل محض را دیوانه کرد

داغ بانو کرد عمری با دل آن شهریار 

  آنچه شمع انجمن یکباره با پروانه کرد

شاه با آن پردلی از دو گیتی بر گرفت 

  خانه را کانشب تهی زانگوهر یکدانه کرد

بارها کردی تمنای فراق جسم و جان 

   چونکه یاد از روزگار وصل آنجانانه کرد

سر به زانوی و با غصه ی بانو قرین  

  عزلت از هر آشنایی بود و هر بیگانه کرد

شاهد هستی چو از پیمانه ی غم نیست شد

  باده نوشان را خراب از جلوه ی مستانه کرد

ساقی بزم حقیقت گوئیا از خم غم   

  هرچه در خمخانه بودی اندر آن پیمانه کرد

مفتقر را شوری از اندیشه بیرون در سر است  

 هر دم او را از غم نوائی دیگر است     

  • ۰۰/۰۹/۲۸
  • ولی اله نورمحمدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی