علی علیه آلاف التحیه و السلام ۲۳ سال خار در چشم و استخوان در گلو صبر کرد و فاطمه سلام الله علیها پهلوی شکسته و بازوی مصدوم و محسن سقط شده خود را فراموش کرد . امام و ولی خود را در این حالت می دید و ذره ذره آب می شد .مثل کعبه دور ولی خود می گشت .گریه ها کرد،به در خانه مهاجر و انصار رفت و غدیر را به یادشان آورد .وقتی دید آب در هاون کوبیدن است .طاقت دیدن خار در چشم و استخوان در گلوی امام خود را نداشت و روحش به ملکوت اعلی پیوست .بیش از هزار سال است که ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می بیند که حکومتش غصب شده و شیاطین جن و انس را می بیند که بر سر مردم چه می آورند .وظیفه ما تلاش برای کم کردن آلام آقا و مولایمان باید باشد .خدایا از تقصیرات ما بگذر و ما را در مسیری قرار ده که از این آلام بکاهیم و برای برپایی عدل علوی وظیفه ای بر عهده گیریم .